تِرِشه

تِرِشِه به گویش اردکانی راه باریکی را گویند که بین کرت ها (زمین کشاورزی) فاصله انداخته است

تِرِشه

تِرِشِه به گویش اردکانی راه باریکی را گویند که بین کرت ها (زمین کشاورزی) فاصله انداخته است

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میرزای شیرازی» ثبت شده است

سیری در زندگانی آیت‌الله فاضل اردکانی

سیدمجتبی رفیعی اردکانی | پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۰۷ ب.ظ | ۰ نظر

در علم و عمل، یگانه‌ی دوران خود و از نوادر تاریخ حوزه‌های علمیه بود و آثار و برکات زیادی برجای گذاشت. با همه این اوصاف دریغ که شخصیت ایشان در میان مردم عالم‌دوست شهر خود، اردکان نیز ناشناخته مانده و زندگی و سیره اخلاقی و رفتاری‌اش به فراموشی سپرده شده است. مردم اردکان نام این عالم بزرگ را از طریق تابلو کتابخانه به خاطر سپرده‌اند؛ کتابخانه آیت‌الله فاضل.[1]

آیت‌الله حاج شیخ محمدحسین فاضل اردکانی (ره) به سال 1225ه.ق در اردکان به دنیا آمد. برخی ولادتش را 1230 نقل کرده‌اند. ولادت ایشان در خانواده علم بود و پدر بزرگوارش آیت‌الله محمداسماعیل اردکانی، از عالمان و حاکمان شرعِ زمان خود در اردکان به شمار می‌آمد. نام ایشان در کتب تراجم، «حسین» و گاه «محمدحسین» ضبط شده است.


تحصیلات

آیت‌الله فاضل اردکانی از همان ابتدایی که خواندن و نوشتن را فراگرفت، مقدمات علوم دینی را نزد پدرش که از علمای بنام اردکان بود، آغاز نمود. عمویش محمدتقی اردکانی که عالم و مدرس بزرگ علوم دینی بود، با دیدن هوش و ذکاوت ذهنی او، از برادرش خواست تا وی را برای تعلیم و تربیت علوم دینی به یزد –نزد خودش- بفرستد. پدر با پیشنهاد برادر موافقت نمود و محمدحسین را نزد آیت‌الله محمدتقی اردکانی که در آن زمان ریاست حوزه علمیه یزد را بر عهده داشت، فرستاد. وی تربیت محمدحسین را شخصا برعهده گرفت و از مقدمات تا سطوح عالی را به او آموخت.

آیت‌الله فاضل اردکانی پس از اتمام دروس سطح حوزه در یزد، جهت کسب مدارج علمی و اجتهاد ابتدا به حوزه علمیه قزوین سفر کرد و در آن‌جا از درس محمدتقی بَرَغانی، معروف به شهید ثالث (م1246ق) و برادرش ملامحمدصالح برغانی (م1271ق) استفاده برد و در درس فلسفه و حکمت ملاآقا حِکمی شرکت جست.

وی پس از استفاده از محضر بزرگانِ قزوین، برای ادامه تحصیلات عازم کشور عراق و از آن‌جا با شور و اشتیاق فراوان وارد حوزه علمیه کربلا شد. نجف و کربلا در آن روزگار بزرگ‌ترین حوزه شیعیان به شمار می‌رفت و علما و مراجع بزرگی در آن به تدریس مشغول بودند. طلبه جوان اردکانی که اکنون 21سال داشت، در شهر مقدس کربلا به حوزه درس مجتهد بزرگ شریف‌العلما ملحق گشت و با موفقیت به تحصیل ادامه داد و تقریرات درس استاد را در مبحث بیعِ فضولی از کتاب تجارت نوشت.


دریافت لقب فاضل

آخوند اردکانی پس از وفات شریف‌العلماء به حلقه درس فقیه اصولی، سید ابراهیم قزوینی (م1262ق) صاحب کتاب ضوابط‌الاصول و دلائل‌الاحکام درآمد و از شاگردان برجسته و مورد اعتماد استاد گردید؛ به گونه‌ای که تا او در محضر درس استاد حاضر نمی‌شد، آیت‌الله قزوینی درس را آغاز نمی‌کرد. همچنین  آیت‌الله قزوینی برای نشان دادن مقام علمی و فضل و کمال شاگرد برجسته خود به وی لقب «فاضل» عطا کرد و از آن به بعد نام آیت‌الله اردکانی در میان خاص و عام به «فاضل اردکانی» شهرت یافت و در کربلا و نجف بلندآوازه گشت.


کرسی تدریس در صحن امام حسین (ع)

آیت‌الله فاضل اردکانی با شور و شوق تحصیلات خود را در شهر مقدس کربلا به پایان رساند و از بسیاری از علمای آن روزگار اجازه اجتهاد کسب نمود. وی سپس در همان شهر، و در کنار بارگاه حضرت سیدالشهدا –علیه السلام- اقامت گزید و روزها در صحن بزرگ آن حضرت به تدریس پرداخت. او آن‌چنان در فقه و اصول بین علما و فضلا مشهور شد که سیل طلاب و مشتاقان علم، به سوی کربلا و حوزه درسی ایشان روانه شدند. فضل و کمالش بر سر زبان‌ها افتاد و نام «آخوند اردکانی» و عظمت حوزه درسی‌اش بلندآوازه گشت. بازار دانش در روزگار او، در کربلا رونق یافت و باعث هجرت فضلا و تشنگان علوم اهل بیت (ع) به این شهر گردید. تا جایی که آوازه‌اش در همه بلاد شیعه پیچید و مرجع استفاده اجلاء و اکابر بود.


اقامه نماز جماعت در خیمه‌گاه امام حسین (ع)

آیت‌‎الله العظمی بهجت (ره) فرمودند: مرحوم آخوند اردکانی در خیمه‌گاه کربلا اقامه جماعت نموده بود و بعد و قبل از ایشان شنیده نشد که کسی به جای صحن حضرت سیدالشهدا (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) در خیمه‌گاه نماز جماعت خوانده باشد.

البته گاهی ایشان نماز مغرب و عشا را در صحن مطهر امام حسین (ع) نیز اقامه می‌کرد ولی بیشتر در محاذات خیمه‌گاه حسینی به جماعت می‌گزارد. همچنین نوشته‌اند که فرزند آیت‌الله فاضل اردکانی، شیخ محمد فاضل نیز در کربلا زندگی می‌کرد و از ائمه جماعات آستانه حسینی به شمار می‌آمد.


مقام علمی فاضل اردکانی

آیت‌الله فاضل اردکانی از معاصرین فقیه بزرگ شیعه، شیخ مرتضی انصاری بود. در آن زمان شیخ انصاری ساکن نجف اشرف و آخوند اردکانی مقیم کربلا بودند و معروف است که کربلایی‌ها به نجفی‌ها می‌گفتند: آخوند ما از شیخ شما اعلم است و نجفی‌ها به کربلایی‌ها می‌گفتند: شیخ ما از آخوند شما اعلم است.

علامه سیدعلی حسینی میبدی و آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدحسین شهرستانی که هر دو از شاگردان آخوند اردکانی بوده‌اند، ایشان را در درجات علمی، اعلمِ بر شیخ‌الفقهاء و المجتهدین، حاج شیخ مرتضی انصاری می‌دانستند.

آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری درباره علم و دانش فاضل اردکانی فرموده‌اند: مرحوم [آیت‌الله] سیدمحمدحسین شهرستانی بالای سر مبارک حضرت سیدالشهداء (ع) قسم یاد کرد که ایشان [فاضل اردکانی] از شیخ انصاریِ استادالفقهاء، اعلم است.

شیخ اسماعیل محلاتی، یکی از شاگردان فاضل اردکانی که حالات خود را در آخر کتاب «انوارالعلم و المعرفه» نوشته است می‌گوید: من که به عتبات برای کسب علوم رفتم، شاخص کربلا دو نفر بودند. یکی آخوندملاحسین اردکانی که الحق و الانصاف در صف اول علمای غیبت کبری واقع است و دیگری شیخ زین العابدین مازندرانی که او هم امتیاز بسزایی داشت.


آخوند خراسانی در محضر درس فاضل

از مرحوم شهرستانی نقل شده که مرحوم آخوند ملامحمدکاظم خراسانی صاحب کفایه الاصول، در زمان حیات استادش مرحوم شیخ مرتضی انصاری برای زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) به کربلا رفت. در یکی از روزها بعد از اتمام زیارت، دید در صحن مطهر عالمی در حال تدریس  است و قریب هفتاد، هشتاد طلبه پای منبر او نشسته‌اند. می‌پرسد این عالم کیست؟ می‌گویند: آخوند  اردکانی.  آخوند خراسانی هم به جمع شاگردان می‌پیوندد و به درس ایشان گوش می‌دهد. در این بین مرحوم اردکانی مسأله‌ای را از شیخ انصاری نقل کرد و دو اشکال بر آن وارد نمود و درس را به پایان برد. از این رو هنگام بازگشت به نجف، به درس استادش شیخ انصاری حاضر شد و داستان را گفت و اشکالات را به طور کامل بیان کرد. ولی آخوند خراسانی بر واردبودن اشکال دوم هم اصرار داشت. مدتی مناظره بین استاد و شاگرد طول کشید تا اینکه یکی از طلاب به شوخی به دوستش گفت: نگاه کن! چطور این آخوند [خراسانی] اقوال آن آخوند [اردکانی] را تأیید می‌کند. دیگری گفت: بعد از آن آخوند، چشم ما به این آخوند روشن! به این ترتیب لقب «آخوند» بر محقق خراسانی ماند.


تربیت شاگردان بزرگ

شاگردان زیادی در محضر پرفیض او زانو زدند و به درجات عالی علم و اخلاق رسیدند. برخی از شاگردان وی در آینده‌ای نزدیک از بزرگ‌ترین مراجع تقلید شیعه شدند و خدمات شایان و بی‌پایانی را به مکتب تشیع و حتی عالم اسلام در کارنامه نورانی خود به ثبت رساندند. در اینجا تنها نام برخی از شاگردان مشهور ایشان را ذکر می‌کنیم: آیت‌الله میرزامحمدتقی شیرازی، مرجع استعمارستیز شیعه و صاحب فتوای جهاد مردم عراق علیه انگلیس. علامه سیدمحمدحسین شهرستانی (م1315ق) که تقریرات «درس خارج اصول» فاضل اردکانی را به چاپ رسانده است و کرسی تدریس فاضل اردکانی پس از فوت به او رسید. عالم بزرگ شیعه آیت‌الله العظمی سیدمحمد فشارکی (1253-1316ق) آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم. آیت‌الله آقاسیدحسن رضوی قمی کشمیری، پدر بزرگ عارف و معلم اخلاق، آیت‌الله سیدعبدالکریم کشمیری که در  حرم حضرت معصومه (س) کنار علامه طباطبایی مدفونند. عالم پرکار و صاحب آثار متعدد، علامه سیدعلی حسینی میبدی (م1313ق). عالم ذوفنون آیت‌الله ملاحبیب شریف کاشانی (متوفای1340ق) که نزدیک به دویست اثر در علوم مختلف از وی برجای مانده است. عارف بی‌بدیل سیداحمد کربلایی، شاگرد عارف بی‌نظیر، ملاحسینقلی همدانی

 

خدمات علمی و تألیفات

آیت‌الله فاضل اردکانی علاوه بر تربیت شاگردان برجسته و فقهای نامدار که برخی از آن‌ها در مسند مرجعیت شیعه  و نیابت امام زمان (ع) قرار گرفتند، در جهت پیشبرد مسائل اجتهادی شیعه، از نوشتن و قلم زدن در عرصه معارف فقهی و اصولی غفلت نکرد و آثار ارزشمندی از خود بر جای گذاشت. نام برخی از آثار ایشان که بدان دست یافتیم، چنین است:

کتاب‌الطهاره، تقریرات درس استادش شریف‌العلما در بحثِ بیع فضولیِ کتاب تجارت، کتاب‌الصلاه، تعلیقات بر کتاب ریاض‌المسائلِ فقیه بزرگ سیدعلی طباطبایی، کتاب‌المتاجر، تقریرات بر کتاب معالم‌الاصول فرزند شهیدثانی، شوارق‌الالهام، تقریرات درس اصول استاد و عموی خود، آیت‌الله محمدتقی اردکانی، شرح نتایج‌الافکار

متأسفانه اکثر آثار ایشان به چاپ نرسیده است و آن‌گونه که برخی از آگاهان گفته‌اند، این آثار نزد فرزند ایشان، شیخ محمد -که در کربلا نماز جماعت برپا می‌داشت- بوده است. صاحب اعلام الشیعه می‌‎گوید: به گمانم این کتاب‌ها در تهران نزد «سیدمحمد خزانه تهرانی»، ربیبِ «شیخ محمد» یادشده، باشد.


ویژگی‌های اخلاقی از زبان بزرگان

از جمله ویژگی‌های فاضل اردکانی، رک و راست‌گویی، خوش‌محضری، شوخ‌طبعی، داشتن مزاح در کلام، صراحت لهجه و گریز از شهرت و ریاست است که در میان علما به این اوصاف مشهور می‌باشد. با مطالعه مطالب کمی که از حالات ایشان باقی مانده، می‌توان شخصیت این عالم بزرگ را مصداقی از این روایت منقول از حضرت رسول (ص) دانست که: هرگاه پنهان و آشکار بنده‌ای با هم یکسان شد (و دوز و کلک و نفاق و حقه‌بازی، و دوری و ریاکاری از او دور شد) خداوند متعال می‌فرماید: این شخص بنده واقعی من است. (مشکاه‌الانوار، ص554)

محدث شهیر، مرحوم حاج شیخ عباس قمی –صاحب کتاب ارزشمند مفاتیح‌الجنان- (1294-1359ق) در کتاب «فوائدالرضویه»، پس از نقل زندگی‌نامه مختصری از آیت‌الله فاضل اردکانی، درباره ایشان می‌نویسد: «آیت‌الله فاضل به مقام و ریاست اعتنا نمی‌کرد. دارای اخلاق کریمانه، شاد و بشاش و بسیار خوش‌محضر و دل‌رحم بود و در حق‌گویی و تبعیت از حق، از ملامت هیچ کس ابایی نداشت.»

آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری نیز درباره استاد خود آیت‌الله‌العظمی فاضل اردکانی می‌گوید: «مردی که دنیا را به نظر مسخره می‌دید، ولی در باطن نسبت به امور معنوی بسیار جدی بود.»

نویسندگان کتب تراجم درباره ایشان نوشته‌اند: با آنکه مقام مرجعیت و زعامت تشیع به او روی آورده بود، اعتنایی به آن نداشت. زاهد بود و مطلب حق را بی‌مهابا (و بدون ترس و رودربایستی) مطرح می‌کرد.

آیت‌الله حاج آقامرتضی حائری، به نقل قول از پدر بزرگوارشان، آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) می‌نویسد: «بعضی مطالب مرحوم والد از ایشان [آیت‌الله فاضل اردکانی] نقل می‌کرد که دلالت داشت بر آزادی مطلق و حریت کامله ایشان، و این‌که برای حفظ اعتبارات دنیوی به اندازه بال مگسی ارزش قائل نبوده است.»

آیت‌الله‌العظمی بهجت (ره) درباره ایشان می‌فرماید: «از جمله کسانی که هم در عملیات متوغل و متعمق بوده‌اند، و هم در اخلاق عجیب بوده‌اند، مرحوم فاضل اردکانی است. حالات او کتابی پرمنفعت در اخلاق است. اگر حرف‌های ایشان گردآوری می‌شد، یک کتاب کرامت و اخلاق بود. عجایب و غرایب بسیار از او سر می‌زده و هیچ کس نمی‌تواند مثل او باشد. ای کاش کسی احوال او را می‌نوشت.


وضو ندارم

آیت‌الله شبیری زنجانی فرمودند: سال 1287 ناصرالدین‌شاه با عنوان سلطنت به عتبات عالیات می‌رود... در این سفر یک بار ناصرالدین‌شاه در حرم امام حسین (ع) بود که اذان ظهر گفته شد. اتفاقا فاضل اردکانی هم در حرم بود. شاه خطاب می‌کند که آقا اقامه جماعت کنند و ما هم با ایشان نماز بخوانیم. فاضل اردکانی که بی‌اعتنا به دنیا و مافیها بوده است، می‌گوید: وضو ندارم. به این مسائل اهمیت نمی‌داد که شاه است یا به شاه بگوید صبر کن بروم وضو بگیرم.


دیناری از وجوهات را قبول نمی‌کنم (حکایتی از زبان آیت‌الله خاتمی)

آیت‌الله شبیری زنجانی فرمودند: زمانی به دیدن حاج آقا روح‌الله خاتمی که به قم آمده بودند، رفتیم. مرحوم حاج آقامرتضی حائری و حاج شیخ محمدعلی صدوقی هم حضور داشتند. ایشان در آن دیدار دو قضیه نقل کرد که یکی از آن‌ها مربوط به فاضل اردکانی می‌شود. مرحوم خاتمی از آقاشیخ محمد یزدی، از پدرش حاج محمد جعفر که وکیل میرزای شیرازی در کربلا بوده است، نقل کردند که: میرازی شیرازی نامه‌ای به حاج محمدجعفر می‌نویسد که برو نزد فاضل اردکانی و به ایشان بگو امور کربلا را خودت قبول کن. دیگر نمی‌خواهد وجوهات و استفتائات شهر کربلا را برای من بفرستی... حاج محمدجعفر می‌گوید نزد فاضل اردکانی رفتم و سلام میرزا را رساندم و گفتم از ناحیه میرزا این پیغام را آورده‌ام. فاضل اردکانی در پاسخ گفت: دیناری از وجوهات را قبول نمی‌کنم، پاسخ استفتائات را هم نمی‌دهم، رساله هم نمی‌نویسم. مگر فلان کس برای چندتا هندی پِنتی رساله نوشت کار خوبی کرد! مرجعیت میرزا بس است. میرزا، زحمت را از دوش ما برداشته است.


عمدا زیر بار مرجعیت نرفت

آیت‌الله‌العظمی بهجت می‌فرماید:... یکی از موارد زهد آخوند فاضل اردکانی (ره) این بود که با آن همه علم و فضل و مقام، [پس از فوت شیخ انصاری] مرجعیت را قبول نکرد و به مرحوم میرزاحسن شیرازی که به درس او می‌آمد، ارجاع داد؛ در صورتی که بعضی از شاگردان شیخ انصاری (ره) گفته بودند: آخوند اردکانی بر خود شیخ هم مقدم است.


جان‌دادنی شگفت

از راه‌های شناخت شخصیت و اندازه معرفت افراد، چگونگی روبروشدن آنان با مسأله مرگ و نحوه ورود آنان به عالم آخرت است، و همان‌طور که چگونه‌زیستن و اعتقاد و اعمال انسان بر خواب او اثر می‌گذارد، بر نحوه جان‌دادن و مرگش نیز مؤثر است.

آیت‌الله حاج آقا مرتضی حائری (ره) درباره نحوه جان دادن فاضل اردکانی می‌نویسد: پدرم، آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری که در موقع مرگ مرحوم فاضل اردکانی در سامراء بوده‌اند، فرمودند: «یکی از سادات کربلا برای من نقل کرد که شب مردن مرحوم فاضل اردکانی، عده‌ای از مردم اطراف او جمع بودند؛ چون اهل کربلا خیلی شیفته صفا و سادگی ایشان بوده‌اند. ایشان اطرافیان را جواب می‌کند و می‌گوید بروید، من می‌خواهم بمیرم! وقتی مردم می‌روند، به پسرش –ظاهرا به نام شیخ محمد- می‌گوید که آب برای من بیاور. با وجودی که به خاطر مرض استسقاء، بنابر سفارش پزشکان می‌بایست کم آب بخورد، آبِ مفصلی می‌خورد و کاملا سیراب می‌شود. بعدا (به لهجه اردکانی) می‌گوید: آب خوبی (خشی) خوردیم، مردن خوبی (خشی) هم می‌کنیم. و بعد خودش رو به قبله دراز می‌کشد و می‌میرد! «هنیئاً لأرباب النِعیم نعیمهم»


دفن در حائر حسینی

آیت‌الله فاضل اردکانی پس از 77سال، عمر بابرکت و کسب علم و فضیلت در شهر مقدس کربلا در سال 1302ه.ق در به ملکوت اعلی پیوست. با فوت ایشان، بازار کربلا تعطیل شد و خیل عظیم جمعیت برای تشییع پیکر پاک آن عالم و فقیه بزرگ به حرکت درآمد و جنازه ایشان را در حائر حسینی (ع) در مقبره استاد بزرگوارشان  آقاسیدابراهیم قزوینی، نزدیک صحن کوچک حضرت سیدالشهدا (ع) به خاک سپردند. [2]


مطلب مرتبط: الگوی وقار؛ سیری در زندگی آیت‌الله حاج ملامحمد حائری اردکانی

-----------

[1] آیت‌الله خاتمی (ره) پس از تخریب و بازسازی ساختمان حوزه علمیه در سال 1344، کتابخانه‌ای در مدرسه علمیه اردکان تأسیس، و برای زنده‌نگاه‌ داشتن یاد این عالم جلیل‌القدر، به نام «آیت‌الله فاضل اردکانی» نامگذاری نمود. در سال 1371ش، ساختمان جدیدی در بیرون از حوزه، برای این کتابخانه ساخته شد و با نظارت دولت به صورت کتابخانه‌ای عمومی درآمد که مورد استقبال همگان قرار دارد. همچنین در شهر اردکان دبستان آیت‌الله فاضل به یاد این عالم بزرگ نامگذاری شده است.

[2] «کریم‌الاخلاق»، اولین جلد از سری کتاب‌های "سیمای فرزانگان اردکان"، نوشته سیداسماعیل شاکر، با تخلیص و اندکی تصرف


 

  • سیدمجتبی رفیعی اردکانی