«آخوند حکومتی» در «حکومت آخوندی» غریب است
انقلاب اسلامی، زمینه دخالت فقاهت در عرصه حکومت را فراهم کرد. فعالیت تبلیغیِ حوزه علمیه که تا قبل از انقلاب اسلامی محدود به فعالیتهای فردی در فلان ده، شهر یا مسجد بود، امروز با تشکیل حکومت اسلامی، حوزه میتواند دین را در تمام عرصههای اجتماعی به منصه ظهور برساند. اما فهم برخی، تا حد حاکمیت قد نمیدهد و مقام معظم رهبری را با افکار راقی و جامعاش تنها میگذارند. اگر «روحانی انقلابی» در سازوکار «حکومت اسلامی» هنوز غریب است، مقصر طلبههای انقلابی نیستند، که اکثریت قریببهاتفاق حوزه را تشکیل میدهند؛ مقصر آخوندهای سکولاری هستند که فهمشان از دین، انقلاب و اسلام نابی که امام خمینی منادی آن بود، قاصر است؛ به همین دلیل نمیخواهند شاخ برگهای حوزه به دامن انقلاب برسد و پای رفتن حوزه را لنگ کردهاند، تا نتواند همپای انقلاب راه برود و ناگزیر عقب میماند.
امام (ره) با آوردن دین در بستر جامعه، شعار نابِ «سیاست ما عین دیانت ماست» که برگرفته از آموزههای دین و سیره ائمه اطهارعلیهمالسلام است را عینیت واقعی بخشید. اما روحانیونی که دین را «در مسجد» خلاصه کرده بودند، اجازه نمیدادند که دین از «درِ مسجد» بیرون بیاید.
امام خمینی در منشور روحانیت خطر چنین روحانیون متحجر را گوشزد کرده بودند که: «اگر بر فرض محال حاکمیت فکری از آن روحانینماها و متحجرین گردد روحانیت انقلابی جواب خدا و مردم را چه میدهد».
همان کسانی که دوست دارند اسلام را در احکام فردیِ نماز و روزه و... (بدون توجه به آثار اجتماعیِ همان احکام فردی و دیگر احکام اجتماعی دین) خلاصه کنند، با مخالفتشان با حاکمیت اسلامی، مردم ایران و دنیا را از اسلام واقعی محروم میکنند؛ اسلامِ جامعی که امام خمینی با نام اسلام ناب، منادی آن بود.
ببینید چگونه خون دلی که پیر جماران از این عده مقدسنما خورد، در خامۀ قلمش چکیده است: «عدهای مقدسنمای واپسگرا همه چیز را حرام میدانستند و هیچکس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است».
امام خمینی در جای دیگر از منشور روحانیت مینویسد: «فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایهها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزههاست، و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.
...واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون میگریست که چگونه آمریکا و نوکرش پهلوی میخواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عدهای روحانی مقدسنمای ناآگاه یا بازیخورده و عدهای وابسته که چهرهشان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار مینمودند. آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنینعلیهالسلام که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بیش از این تلخ نکنم».
متحجرینی که روزی باکینهای که از امام خمینی داشتند، خون به دلش کردند، امروز در فضای کنونی جامعه برای پیشبرد اهدافشان با تابلوی حمایت از امام خمینی، در مقابل خلف به حق او قد علم کردهاند؛ در مقابل کسی که ترجمانِ واقعی امام خمینی است. اینها معنویت و دین را بهانهای برای فرار از مسئولیتهای اجتماعی و هجمه علیه انقلاب اسلامی قرار دادهاند؛ برخلاف سیره ائمه اطهارعلیهمالسلام که حکومت و مسئولیتهای اجتماعی را زمینه پیادهکردن دین و معنویت میدانستند.
روحانیون متحجرین که قبل از انقلاب، سیاسیشدن را دور از شأن خود میدانستند، امروز با سیاسیکاری و در واقع یک گام به جلو، در مقابل اهداف نظام قرار گرفتهاند؛ و اما در این میان حکایتِ عدهای از روحانیون انقلابی دورانِ امام خمینی که با یک گام به عقب، با این متحجرین همراه شدهاند، حکایتی است دردآور!
امروز طلاب و فضلا و اندیشمندان انقلابیِ حوزه و به تعبیر امام «روحانیت اصیل»، هر کدام به فراخور توان و استعداد خود، - و با تحمل متحجرانِ مقدسنمایی که نعرۀ ترجیعبندِ «نمیشودشان» گوش آسمان را کر کرده است- آستینی بالا زدند و در تدوین «فقه حکومتی» و تولید «علمِ دینی» میکوشند؛ چراکه فقهِ فردی، پاسخگوی جامعه اسلامی و حاکمیت دینی نخواهد بود. تا زمانی که «فقه حکومتی» تدوین نشود، «آخوند حکومتی»[1] در «حکومت آخوندی» غریب است و آخوند ضدحاکمیتِ دین که اندیشه سکولارش را با معجونی از اخلاق و معنویت زیبا جلوه میدهد، برای عدهای –فریبخورده یا آگاه و مغرض- قرب و منزلت دارد!
[1]. خواننده توجه دارد که منظور از آخوند حکومتی، روحانیای که حکومت را وسیله رسیدن به زر و زور و قدرت و منافع شخصیلش قرار میدهد نیست؛ منظور روحانیتی است که با فهم درست از دین و با استفاده از حاکمیت اسلامی، دین را -که پاسخگوی نیازهای فرد و جامعه در تمام عرصههاست- به منصه ظهور برساند.
- ۱ نظر
- ۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۵۷