«نفت»، مهمترین عامل نظام اقتصادی ایران نیست/ نظام بانکی نمیتواند تورم را کنترل کند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجتالاسلام والمسلمین ابوترابیفرد امام جمعه موقت تهران در جلسه طلاب و فضلای اردکانی که با همکاری انجمنهای علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد در موضوع «اقتصاد در الگوی اسلامی» سخنرانی کرد.
در ادامه خلاصهای از سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین ابوترابی را میخوانید:
نقاط قوت اقتصاد ایران
در مسأله اقتصاد ما در یک نگرش، جزء 20 کشور برتر دنیا از لحاظ اقتصادی هستیم. در زمینه زیرساختهای اقتصادی نیز بسیار فوقالعاده هستیم. به عنوان مثال در زمینه «راهها، ریلها، امکانات گازرسانی، آب، شهرکهای صنعتی، خدمات بیمهای، درمانی، 600 سد آبی، برق و...» در خلق ظرفیتها بسیار غنی هستیم و کشورهای دیگر عموماً این غنا را ندارند. از لحاظ امنیت سرمایهگذاری و تربیت نیروی انسانی مثل تربیت 10 میلیون نیروی دانشگاهی، همچنین در ایجاد شرکتهای دانشبنیان فوق العاده هستیم، که حتی غربیها در این زمینه به پای ما نمیرسند.
در مسائل هستهای، هوا فضا، بیو و نانو، در طول سه دهه کارهایی صورت گرفته که در هیچ کشوری انجام نشده است. از لحاظ منابع طبیعی مثل کانیها، نفت، گاز نیز میتوان گفت جزء کشورهای استثنایی هستیم. از طرفی در موقعیت ژئوپلتیک و تنوع آب و هوایی در وضع بسیار مطلوبی قرار داریم. اگر به این موارد، استقلال سیاسی در استفاده از منابع و مشارکت مردم نیز اضافه کنیم، متوجه میشویم که بسترهای رشد اقتصادیِ فوقالعادهای در زمینههای منطقهای و حتی فرامنطقهای داریم.
نقاط ضعف اقتصاد ایران
اما با این وجود رشد اقتصادی ما پایین است و تورم در کشور ما اصلا متناسب با اقتصاد نیست؛ زیرا ما در میان کشورها بالاترین تورم را داریم؛ یعنی از حیث زمان، تورم طولانیمدت و از حیث رقم، تورم دورقمی داریم. از لحاظ درآمد سرانه و اشتغال نیز در وضعیت مناسبی نیستیم. بهطورکلی از لحاظ عدالت اجتماعی وضعیت مطلوبی نداریم؛ یعنی نتوانستیم از ظرفیتهای موجود برای خلق ثروتِ درست استفاده کنیم، اما علت چیست؟
آسیبشناسی نقاط ضعف
مهمترین علت این است که اقتصاد ایران با نفت تنظیم شده است. پس مصیبت اقتصاد ما نفت است و اگر این نفت نبود، ما الآن بالاترین رشد اقتصادی داشتیم. من از شما سؤال میکنم که اگر نفت نبود، آیا این دانشگاه بود؟ یا خدماتی که از طریق برقرسانی و... انجام میشود، بود؟ ولی از اینها پولی حاصل نمیشود.
مشکل دوم؛ نظام اداری کشور در دولت و سایر قوا و سیاستهای مالی آنها است. درآمد نفت، متناسب با حجم نظام اداری دولت نیست. سیاستهای پولی (اداری) تحت سیاستهای مالی است که همه متأثر از درآمدهای نفتی است. اگر نفت نبود دولت با استقراض از بانک مرکزی و فروش اوراق بهادار و ... باید نیاز مالی خود را تأمین میکرد. بهطورکلی عامل پیشرفت ما (یعنی نفت) درواقع عامل بازدارندگی ما شده است.
عامل سوم، سیاستهای پولی و بانکی است. الآن بانک مرکزی شده صندوق دولت؛ اما اگر بانک مرکزی مستقل باشد، آغاز تحول در مدیریت کشور خواهد بود. الآن اعلام میشود دولت 800 هزار میلیارد به بانک مرکزی بدهی دارد. بنابراین تنظیم بودجه در سیاستهای پولی و مالی عامل دیگر این نابسامانیهای اقتصادی است.
بهطورکلی بودجه در مجلس کمترین تغییر را دارد؛ یعنی مجلس حدود 3-4 درصد از بودجه را تغییر میدهد و عمدتا نظر دولت تأمین میشود. تازه در آن 3-4 درصد نیز عمدتا نظر دولت حاکم میشود که با رایزنی مسؤولان دولتی در حوزه فعالیت خود صورت میگیرد. قانون برنامه را نیز دولت تنظیم میکند. از طرفی اجرای برنامه نیز که مهمتر است در دست دولت است.
آقای کمال درویش وقتی وزیر اقتصاد ترکیه شد، ترکیه با تورم 60 درصدی روبهرو بود. او افزایش 20 درصدی حقوقها را زیر سؤال برد و این پرسش را مطرح کرد که فاصله میان 20 تا 60 درصد را آیا دولت میتواند تضمین کند؟
راهکارهای اقتصادی
ما باید از تجارب بشری استفاده کنیم و در عرصههای علمی، خلاقیت و نوآوری داشته باشیم. ما باید سرمایه را در جایی مصرف کنیم که بیشترین ارزش افزوده را داشته باشد. منابع ما محدود، اما نیازهای ما نامحدود است. ما باید در استفاده از ثروت روش عالمانه را در پیش بگیریم و ببینیم در کدام حوزه ارزش افزوده بیشتری وجود دارد.
ما الآن با خشکسالی مواجه هستیم که عامل اصلی آن، برداشتهای بیرویه از منابع آب است. ما تا کنون بحث مصرف و مدیریت مصرف را در دستورکار خود قرار ندادهایم و با ازدیاد مصرف به مقوله اقتصاد نگاه میکردیم.
مسأله پولشویی از کجا آمده است؟ به نظر من این مسأله عمدتا بهخاطر نفت و قاچاق کالایی است که به پول تبدیل میشود. شما میدانید که قیمت یک کالا در این طرف و آن طرف مرز متفاوت است و همین باعث ایجاد اقتصاد رانتی میشود. پیچیدگی محاسبات اقتصادی در تورم و... نیز عامل دیگر این نابسامانیهاست.
نقد و بررسی صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین ابوترابیفرد
بعد
از صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین ابوترابیفرد، طلاب و فضلای اردکانی با
توجه به مباحث ایشان مطالب تحقیقاتی خود را بیان کردند که در ادامه میخوانید:
مهمترین عامل نظام اقتصادی ایران، مسأله نفت نیست؛ زیرا اول اینکه، وابستگی اقتصاد ایران در نفت به کمتر از 30 درصد رسیده است و در زمان طاغوت که ما با متوسط جمعیتِ 30 میلیونی، روزی 10 میلیون بشکه نفت صادر میکردیم؛ اما امروز با جمعیت 80 میلیونی کمتر از 3 میلیون صادرات داریم.
دوم اینکه، به نظر ما توزیع درآمد نفتی که در برنامه و بودجه مورد بررسی قرار میگیرد، چون به سبک نظام سرمایهداری است، عامل نابسامانی اقتصادی است؛ به عنوان مثال نفت، طلا و... جزء انفال هستند و مطابق مسلمات فقه شیعه و سیره امیرالمؤمنین علیهالسلام باید بهطور مساوی میان مردم تقسیم شود، اما در نظام توزیع سرمایهداری این توزیع بهگونهای صورت میگیرد که هرکس پول، رانت و قدرت بیشتری دارد میتواند از بیت المال بیشترین استفاده را ببرد.
سوم اینکه، نظام بانکی نیز قادر نیست تورم را کنترل کند؛ زیرا در نظام بانکی مطابق آمار رسمی، 70 درصد منابع عمومی بانک در خدمت 30 درصد از افراد سرمایهدار قرا دارد و در آمار غیر رسمیِ مورد تحقیق ما 93 درصد از منابع بانکی در اختیار 7 درصد قرار گرفته است. البته این به ساختار خود بانک برمیگردد؛ زیرا بانک برای اینکه سود پولِ عموم سپردههای مردمی را تضمین کند به علت کمبود نیرو و حجم زیاد سپردهها مجبور است سرمایههای عمومی خود را غالبا در اختیار کارخانهداران و سرمایهداران کلان قرار دهد؛ زیرا بانک مطمئن است که کارخانههای بزرگ چون تولید عمده کشور را در دست دارند با کنترل در قیمت کالا، در هرصورت قادرند سود تضمینی بانک را به مردم تأمین کنند. از طرفی اگر دولت بخواهد از بانک مرکزی استقراض کند و با اوراق قرضه به این کار دامن بزند، دولت نیز در کنار نظام سرمایهداری قرار خواهد گرفت و نظام سرمایهداری به شکل دولتی یا خصولتی تحقق خواهد یافت. بنابراین مسأله اصلی اقتصاد کشور ما توزیع ناعادلانه منابع عمومی است که عمدتا در جیب افراد خصوصی به نام بخش خصوصی و به کام سرمایهداران ریخته میشود.
اما آنچه راجع به تجارب بشری در غرب و پیچیدگیهای محاسبات اقتصادی تورم و.. بیان شد، به نظر میرسد یکی از شگردهای غرب باشد. غرب با پیچیده کردن مسائل در صدد است تا کسی از محاسبات بانکی و توزیع منابع عمومی در کشورها اطلاع کافی نداشته باشد تا بتواند منافع سرمایهداران را تأمین کند. مسائل اقتصادی و توزیع منابع در اقتصاد اسلامی پیچیده نیست و اولین قدم در این رابطه ساده کردن مسائل و قابل فهم کردن آن برای مردم است تا مردم بتوانند از مسؤولین مطالبه داشته باشند. به عنوان مثال آنچه در مورد عامل خشکسالی بیان شد و به برداشت بیرویه آب اشاره گردید، این خود یکی از این پیچیدگیهای «بیان» در تجارب غربی است؛ زیرا از لحاظ علمی، عامل اول خشکسالی، گازهای گلخانهای است که بهخاطر آن، بارندگی در جهان تا یک سومِ قبل از توسعة صنعت کاهش داشته است. عامل دوم وجود سدهای صنعتی است که آب را هدر داده و به اسم کشاورزی تمام میشود.
خلاصه آنکه ما اگر توزیع منابع بیتالمال مثل نفت، طلا و بهطور کلی انفال را به شیوه اسلامی و مساوی تقسیم کنیم و مشارکت عمومی را جایگزین مشارکت خصوصی سرمایهداری نماییم و منابع مالی را در اختیار به اصطلاح بخش خصوصی سرمایهداری قرار ندهیم، مشکلات اقتصادی موجود، سالبه به انتفاء موضوع خواهد شد.
اینکه بیان شد ما باید سرمایه خود را در جایی قرار دهیم که ارزش افزوده بیشتری داشته باشد، نیز درست نیست؛ زیرا الآن مطابق برنامه توسعه اکثر منابع مالی کشور در صنعت مصرف میشود و به همین منظور فعالیتهای اقتصادی صنعتی، ارزش افزوده بیشتری دارد، اما همین صنعت به دلیل تولید گازهای گلخانهای عامل بیش از 90 درصد از خشکسالی در جهان محسوب میشود.
بنابراین باید با تغییر نگرش از صنعت( مثلا) به کشاورزی، عامل ارزش افزوده را مطابق اعتقادات اسلامی تغییر داد؛ زیرا در نگاه اسلامی کشاورزی از اهمیت بیشتری نسبت به صنعت برخوردار است و در مسیر تولید منابع طبیعی مثل آب، خاک و هوا، منابع گیاهی ارزش بیشتری نسبت به منابع کانی دارد؛ لذا ارزش افزودة تابع اعتقادات باید شکل بگیرد، نه برنامه توسعه پایدار غربی که در کشور در حال اجرا است و شش برنامه بر اساس آن تا کنون اجرا شده است.
در رابطه با تفاوت قیمتها در مرز دو کشور نیز این گفته شایان ذکر است که تفاوت قیمت در مرز بر اساس ارزش پول است؛ یعنی اگر ارزش پول یک کشور به کشور دیگر کم یا زیاد شود، ارزش کالا نیز متغیر میشود و ارزش پول کشور در نظام سرمایهداری بهصورت ربوی و عمدتا بر اساس شاخص تورم محاسبه میشود، اما باید دانست که تورم پولی خود از لوازمات ربا است.
بنابراین آنچه در صرافیهای فعلی صورت میگیرد خرید و فروش پول است که صورت ربوی دارد درحالی که در صرافیهای قدیم به جای خرید و فروش پول، ما تبدیل پول داشتیم؛ یعنی اگر مثلا یک کالا در یک کشور فرضا 10 دلار بود و در کشور دیگر 100 تومان، هر دلار 10 تومان محاسبه میشد و در محاسبه ارزش پول، ارزش کالا حاکم بود نه نرخ تورم پول.
شایان ذکر است، در پایان حجت الاسلام ابوترابی فرد ضمن تشکر از طلاب و فضلای اردکانی، مطالب این جلسه را بسیار مفید و قابل استفاده دانست. دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام نیز با مثبت ارزیابی کردن این جلسه، از طلاب اردکانی خواست تا در صورت امکان این جلسات را ادامه دهند.
همانقدر مورچه درباره ما انسانها میداند
ما هم درباره خدا میدانیم . . .