طنین گامهای «نوتفکیکی» در قم
پنجشنبه، 15 اسفند در قم "همایش بیداری قرآنی" در تجلیل از مرحوم آیتالله دکتر محمد تهرانی، صاحب تفسیر الفرقان برگزار شد. همایش از ساعت 9صبح شروع و تا ساعت 17:30بعدازظهر ادامه داشت. سبک نگارشِ تفسیر مرحوم دکتر صادقی، «تفسیرِ قرآن به قرآن» است؛ همان روشی که علامه طباطبایی با آن روش، بیسابقهترین تفسیرِ شیعه یعنی المیزان را خلق کرد و آبروی تفسیریِ شیعه شد؛ اما این سبکِ تفسیری، یعنی «قرآن را با قرآن تفسیرکردن و برای تفسیر و روشنشدن یک آیه، به مجموع آیاتِ مرتبط توجه نمودن و در صورت به نتیجهنرسیدن از روایات مددجستن»، بزرگترین جرمِ علامه طباطبایی و مرحوم آیتالله محمد تهرانی است تا اینکه گروهی، وظیفه شرعی خود بدانند و به قصدِ قربت این همایش را به تشنج بکشانند.
تعداد طلبههایی که شاگرد ح.م بودند، از بیست نفر تجاوز نمیکردند؛ اما از همان صبح میخواستند نبض همایش را به دست بگیرند. صبح موقع ورود، جزوههایی علیه تفکرات آیتاللهی که همایش به نامش برگزار شده بود منتشر میکردند. یکی دو نفر از آنها در وسط سخنرانیها، سؤالشان را با صدای بلند حوالهی سخنران کردند. جلسهی صبح به خیر و خوشی تمام شد و بعد از ظهر، انتقادِ یکی از سخنرانان نسبت به انتشار جزوهای علیه آیتالله، کافی بود تا توپخانهی این گروه روشن شود و جلسه را دقایقی به تشنج بکشانند. در شلوغبازاری که این گروه به راه انداخته بودند، بلند شدم که از مسئولان همایش اجازه بگیرم تا یکی دو دقیقه صحبت کنم. اجازه ندادند. رفتم سراغ چندنفر از آن جوانکهای احساساتی و تندرو. گفتم: «این همایش به بهانه تجلیل از شخصیت این آیتالله است، نه انتقاد و صدور حکم ارتداد او! من نیز به شخصه منتقد بعضی نظرات ایشان هستم، ولی هوچیبازی، غیر از جوابِ علمی است. شما اگر بلد هستید علمی حرف بزنید و پاسخ دهید، بسمالله. این چه اخلاقی است که میخواهید این مراسم و همایشها را به تشنج بکشانید، تنها به این دلیل که اجازه صحبتکردن به شما نمیدهند؟ معلوم است با این روشی که دارید کسی اجازه سخنگفتن به شما نمیدهد. شما بهجای اینکه سر سفره دیگران ناخونگ بزنید، خودتان همایش برگزار کنید و اجازه بدهید دیگران نقدتان کنند و اخلاق و ادبِ مناظره را نیز به ما یاد بدهید!» جوانکهای تندرو آرام شده بودند، اما استادشان که اجازه صحبت به او نمیدادند، هنوز داشت فریاد میزد که «اساسِ تشکیل و نظم چنین همایشی باطل است» عجبا! ناهار را خوردهاند و کیف و قرآن و کتابهای هدیه را گرفتهاند و حالا به جای اینکه «شبهه علمیشان» را مطرح کنند، «شهوت عملیشان» را به رخ جمعیت میکشاندند!
وسطِ جلسه بیرون از سالن با دونفرشان بحث کردم. اصرار داشتند که «برهم زدن چنین همایشی» از مصادیقِ بارز «امر به معروف و نهی از منکر» است! حرفشان این بود که «فقط اهل بیت، اجازه دارند که قرآن را تفسیر کنند و دیگران حق استنباط و اجتهاد ندارند.» نمیشد با آنها علمی بحث کرد. نه من اطلاعاتِ کافی داشتم و نه اینها اهلش بودند؛ گفتم: عزیزم! شما که اینقدر دم از اهل بیت و حدیث میزنید چقدر از بحارالانوار را مطالعه کردهاید؟ سیره امام صادق علیهالسلام را خواندهاید که چگونه با منکرین خدا و پیامبر بحث میکردند؟ گفت: امام سجاد در فلان مجلس فحش داد و گفت کلب! پرسیدم: شما تاریخ خواندهاید؟ موقعیتِ زمان و مکان میدانید چیست؟ یک حرف حق را میتوان در یک موقعیت زمانی و مکانی زد، ولی در موقعیتی دیگر، آن حرفِ حق، ناگفتنی است. برفرض که آن روایات درست باشد، باید دید حضرت در چه موقعیتِ زمانی و مکانی چنین حرفی زده است. در ضمن شما جوابِ سؤالِ مرا ندادید که چگونه دم از اهل بیت میزنید و از سیره امام صادق (ع) در بحثکردن پیروی نمیکنید! این چه روشی است که شما در پیش گرفتهاید؟ اصلا گیرم که حرفتان حق، اما هیچگاه هدف، وسیله را توجیه نمیکند. با بیادبی و هوچیبازی که نمیشود حرف حق را به کرسی نشاند. من آوازه استادتان را شنیده بودم و میخواستم ببینم چه حرفی برای گفتن دارید، اما روشی که شما در پیش گرفتنید، حرف حقتان را نیز نمیخواهم بشنوم.
وقتی
رفتند با خودم گفتم: در مظلومیت اهل بیت(ع) همین بس که هوادارانشان شمایید.
- ۱۲ نظر
- ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۵۷