از گعدههای امام خمینی و آقای خویی تا روابط شاگردان این دو مرجع
آیتالله حاج سیدعلیرضا حیدری اکنون در 77سالگی یکی از علمای یزد است. آیتالله آسیدجواد حیدری برادر وی سال گذشته در سن 88سالگی درگذشت. این دو برادر فرزندان آیتالله سیدابوالقاسم حیدری هستند و نسبشان به امامزاده جعفر یزد میرسد. آیتالله سیدعلیرضا حیدری که در سال 1317 شمسی متولد شده است، نزد شهیدآیتالله صدوقی و آیتالله علاقهبند درس خوانده و سپس برای ادامه تحصیلات به نجف رفته است. وی در نجف نیز در جلسات درس حضرات آیات خویی، امام خمینی، شهیدصدر، کوکبی و خاتم یزدی شرکت شرکت کرده و از فعالان دفتر امام خمینی در نجف بهشمار میآمده است. تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازداشت شده و از عراق اخراج میشود. در قم شش سال در درس مرحوم آیتالله گلپایگانی شرکت میکند و پس از آن طی سه دهه اخیر همراه با برادرش به فعالیت دینی و حوزوی در یزد اهتمام داشته است.
از جمله اقدامات وی تأسیس بیتالزهرا(س) در نقاط متعدد یزد و نیز مشهد برای برپایی مراسم عزای فاطمیه است. سالانه دسته عزاداری ایام فاطمیه در شام شهادت حضرت زهرا(س) به سمت امامزاده جعفر یزد برپا میشود و خود آیتالله نیز پیشاپیش دسته حرکت میکند. تأسیس بیتالمهدی در یزد، تأسیس تعداد زیادی مسجد در یزد و حومه آن، بازسازی و توسعه مسجد شاه طهماسب یزد، تأسیس حسینیهها، تأسیس زینبیه، بیتالمهدی و فاطمیه در میبد یزد در کنار رسیدگی گسترده به نیازمندان و ایتام از اقدامات عامالمنفعه آقای حیدری در سه دهه گذشته است.
آنچه در ادامه میخوانید مصاحبهی خواندنی با آیتالله علیرضا حیدری است که در نخستین هفته سال 94 انجام شده است؛
شما تحصیلات حوزویتان را از یزد شروع کردید؟
بله.
پیش کدام اساتید؟
ادبیات عرب را نزد اساتید مختلفی مثل آقا سیدمحمدعلی علاقهبند خواندم، ولی لمعه را پیش آقای صدوقی درس خواندم.
آقای صدوقی در آن زمان در یزد بودند؟
بله، حدود 14سال قبل از پیروزی انقلاب.
پس بعد از وفات آقای بروجردی بود.
بله، بعد از فوت ایشان بود. بعد از اینکه امام به عراق رفتند، شش ماه بعدش ما هم به عراق رفتیم.
آقای صدوقی در آن زمان به یزد تبعید شده بودند؟
نه، حوزه علمیه یزد زیر نظر ایشان بود و در آنجا درس میدادند.
اساتید شاخص یزد در آن زمان چه کسانی بودند؟
آقاسید محمدعلی علاقهبند بودند که مقدمات را پیش ایشان درس خواندم. آقای سعیدی بودند. آقایان سیدجواد و سیدمحمد مدرسی بودند که هردوشان فوت کردند.
حوزه یزد در آن سالها چند طلبه داشت؟
شاید حدود صد الی صدوبیست نفر بودند.
بعد از اتمام مقدمات برای ادامه تحصیل به کدام حوزه رفتید؟
به نجف رفتم.
به قم نیامدید؟
نه، ولی بعد از آن وقتی از عراق اخراج شدم، مدتی به قم آمدم.
در نجف پیش چه اساتیدی درس خواندید؟
مکاسب را نزد آقای کوکبی خواندم. پیش آقایان سیدحسن مرتضوی شاهرودی و شیخ حسین روشنی هم درس خواندم. با آقای مسلمی که الان در قم هستند مباحثه میکردیم. بعد هم به درس امام خمینی و آقای خویی رفتم. دو سه ماهی هم درس خارج آقای سید محمدباقر صدر رفتم.
کدام درس شلوغتر بود؟
درس آقای خویی از درس امام شلوغتر بود. البته درس امام هم شلوغ میشد ولی به شلوغی درس آقای خویی نمیرسید.
اول به درس امام رفتید؟
بله، چون ما وقتی به نجف رفتیم به واسطه آشنایی که با آقای سیدعباس خاتم یزدی داشتیم پیش ایشان رفتیم. ایشان در بیرونی امام بود و به ما پیشنهاد داد که به درس ایشان برویم. البته به سایر بیوت هم سر میزدم.
چند سال در درس آقای خویی شرکت کردید؟
پنج شش سال به درس فقه ایشان رفتم. بحث طهارت را درس میدادند.
به درس اصول ایشان نرفتید؟
نه، فقط به درس فقه ایشان رفتم.
درس اصول ایشان شلوغتر بود یا درس فقهشان؟
فقهشان شلوغتر بود.
آقای صدر هم آن زمان به درس آقای خویی میآمد؟
آقا سید محمدباقر قبل از ما شاگرد آقای خویی بود و آن موقع به درس ایشان نمیآمد. آن موقع که ما میرفتیم، آقای خاتم یزدی، آقای شیخ حسین روشنی و آقای مستجابی هم میآمدند.
روش درس آقای خویی چطور بود؟
ایشان بیش از نیم ساعت درس نمیگفتند و وسط درس هم کسی نباید سؤال میکرد. همه باید بعد از درس سؤال میکردند. فقط یکی از آقازادههای آقای حکیم میتوانست سؤال کند و ایشان هم به احترام آقای حکیم جواب میدادند. آقای خویی تسلط زیادی به اقوال داشتند. یادم هست که یکی از طلاب اصفهانی، آقای خویی را خیلی سؤالپیچ میکرد. آقای خویی هم در جواب به او میگفتند که این حرف شما را مثلا فلانی گفته و نائینی هم جوابش را داده است.
درسهای دیگر چطور بودند؟
فضلای آن زمان میگفتند که آقای خویی، أحضر [حاضرالذهنتر] و امام خمینی، أدَق [دقیقتر] هستند. مثلا اگر بحثی را آقای خویی یکهفتهای میگفتند، امام همان بحث را یک ماه طول میدادند و ریزهکاری داشتند. درس امام سه ربع ساعت طول میکشید و برای طلاب مبتدی خیلی خوب بود. در درس ایشان مرحوم حاج آقا مصطفی خیلی وقتها با پدرشان بحث میکردند و مبانیشان با امام فرق داشت. گاهی که بحثشان زیاد میشد، آقامصطفی دیگر پافشاری نمیکردند تا پدرشان ناراحت نشود.
حاج آقا مصطفی به درس آقای خویی نمیآمدند؟
نه، آن موقع نمیآمدند. افرادی مثل آقای خاتم بودند که همزمان در درس امام و آقای خویی شرکت میکردند.
شما چند سال در درس امام خمینی شرکت کردید؟
هفت هشت سال به درس امام رفتم. ایشان بیع و قضا میگفتند.
فقط در درسهای نجف شرکت کردید یا به کربلا هم رفتید؟
نه در کربلا درس نخواندم. فقط برای زیارت به کربلا میرفتیم.
گفتید که در درس شهید صدر هم شرکت کردهاید. درس ایشان چه ویژگیهایی داشت؟
ایشان آن موقع در منزلشان به عربی درس میگفتند. من با آقای مسلمی به درس فقه ایشان میرفتم. بیست سی نفری بودیم که به منزل ایشان میرفتیم.
ایشان در بحثهای اصولی شهرت پیدا کردهاند. درس فقه ایشان هم قوی بود؟
بله، فقه ایشان هم خوب بود. به هر حال جزو شاگردان درجه اول آقای خویی بودند. الان هم هر کسی که شاگرد خوب آقای خویی بودند. الان هم هر کسی شاگرد خوب آقای خویی بوده، استاد مهمی محسوب میشود. مثل آقای وحید که از شاگردان خوب آقای خویی بودند.
روش درس ایشان چطور بود؟
ایشان میگفتند الان طلبهها درست درس نمیخوانند. ما که مطالعه میکردیم، اقوال و مبانی مختلف و جوابهای آنها را میدیدیم تا وقتی استاد، بحثی را مطرح میکند ما جواب آن را آماده داشته باشیم و اشکال کنیم. خود آقای خویی هم گفتند که آقای صدر شاگرد خوب ایشان است. چون شاگرد خوب، استاد را مجبور به پیشمطالعه میکند تا سرسری وارد درس نشود.
از نظر امنیتی مشکلی برای حضور در درس آقای صدر نداشتید؟
نه، درسشان آزاد بود.
فضای حوزه نجف در آن زمان چطور بود؟
فضای درسی خوبی داشت، چنددستگی هم حاکم بود. شاگردان امام کاری به آقای خویی نداشتید و شاگردان آقای خویی هم کاری به امام نداشتند و با هم اختلاف داشتند. البته رابطه آقای خویی با امام خوب بود و برخورد خوبی با هم داشتند و در مجالس ترحیم، با هم گرم میگرفتند و گعده میکردند. منتهی اطرافیانشان از نظر سیاسی با هم اختلاف داشتند. البته شاگردان آقای خویی کمتر در مسائل سیاسی دخالت میکردند. بین شاگردان امام حدود بیست نفری بودند که فقط کار علمی میکردند و بقیه فعالیت سیاسی هم میکردند.
شما چند سال عضو دفتر امام در نجف بودید؟
همه آن چهارده سالی که در نجف بودم در دفتر ایشان فعالیت میکردم.
چهرههای شاخص دفتر ایشان چه کسانی بودند؟
آقای خاتم و آقای سیدجعفر کریمی و یک آقای دیگری هم که درس خارج میگفت...
آقای راستی کاشانی؟
نه، آقای راستی بیشتر طرف آقای خویی بود.
جریان بازداشت شما چه بود؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سال 58 اعضای دفتر امام در نجف را گرفتند. من هم به همراه آقای خاتم بازداشت شدم. یک هفته در نجف، دو سه روز بعد در بغداد و یک روز در خانقین زندانی شدیم و بعد هم از عراق اخراج شدیم. در زندان نجف حدود بیست و شش نفر در دو اتاق کوچک حبس شده بودیم و نمیتوانستیم موقع خوابیدن دراز بکشیم. ولی زندان بغداد و خانقین خوب بود.
شکنجه هم شدید؟
نه، فقط بازجویی شدیم.
چگونه به ایران برگشتید؟
ما را از عراق اخراج کردند. وقتی وارد ایران شدیم در کرمانشاه، استقبال مردمی خوبی از ما شد و روحانیون و نظامیان و چندهزار نفر از مردم به استقبال ما آمدند. بعد هم به قم آمدیم و شش سال در قم بودیم.
در درسهای قم هم شرکت میکردید؟
بله، در درس آقای گلپایگانی و آقای وحید شرکت میکردم. درس آقای گلپایگانی شلوغتر بود. مدتی هم به درس آقای خاتم رفتم.
فضای درسی قم با نجف چه فرقی داشت؟
قم جدیتر بود. درسهای قم هم شلوغتر از نجف بود. شلوغترین درس نجف، درس آقای خویی در مسجد خضرا بود که هفتصد نفر میآمدند. ولی در درسهای شلوغ قم بالای هزار نفر میآمدند.
در دفتر امام در قم هم فعالیت کردید؟
گاهی میرفتم و برای پاسخ به استفتا آنجا مینشستم.
بعد از اقامت در قم که به یزد برگشتید، شروع به تدریس کردید؟
چند سال اول تدریس میکردم، ولی بعدها مشغول تبلیغ و فعالیتهای دیگر شدم.
به کجا برای تبلیغ میرفتید؟
بیشتر به کویت میرفتم. یزدی در کویت حسینیه بزرگی داشتند.[1]
[1] منبع: ماهنامه تقریرات
- ۰ نظر
- ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۱